کد مطلب:315338 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191
سزای سوگند دروغ
2- یكی از مؤمنین كرامت زیبایی را این گونه نقل می كند و می گوید:
خانه ام نزد حرم حضرت اباالفضل علیه السلام بود، حدود 60 سال پیش، روزی برای زیارت از خانه به طرف حرم می رفتم، دیدم مردی در كنار خیابان بیهوش افتاده است، مردم دورش را گرفته اند.
پرسیدم: چه شده؟
گفتند: او از اهالی طویرج - روستایی نزدیك كربلا - است. گاوی را دزدیده و انكار می نماید، صاحب گاو او را نزد حضرت اباالفضل علیه السلام برد كه سوگند یاد كند تا حقیقت روشن شود. آن مرد شروع به قسم خوردن كرد، همین كه قسم خورد، مانند كسی كه از كوه بلندی سقوط نماید بر زمین كوبیده شد. صدای تكبیر بلند شد.
وقتی به هوش آمد با صدای بلندی گفت: من گاو را دزدیده بودم، عهد نمودم كه آن را به صاحبش بازگردانم.
خانه ام نزد حرم حضرت اباالفضل علیه السلام بود، حدود 60 سال پیش، روزی برای زیارت از خانه به طرف حرم می رفتم، دیدم مردی در كنار خیابان بیهوش افتاده است، مردم دورش را گرفته اند.
پرسیدم: چه شده؟
گفتند: او از اهالی طویرج - روستایی نزدیك كربلا - است. گاوی را دزدیده و انكار می نماید، صاحب گاو او را نزد حضرت اباالفضل علیه السلام برد كه سوگند یاد كند تا حقیقت روشن شود. آن مرد شروع به قسم خوردن كرد، همین كه قسم خورد، مانند كسی كه از كوه بلندی سقوط نماید بر زمین كوبیده شد. صدای تكبیر بلند شد.
وقتی به هوش آمد با صدای بلندی گفت: من گاو را دزدیده بودم، عهد نمودم كه آن را به صاحبش بازگردانم.